واقعیت امر این است که تبارگرایی ملا مسجد تا اشرف غنی ریس جمهور افغانستان که از مجاری دموکراتیک به این کرسی رسید و مامورین دولت و نهاد های غیر دولتی و خصوصی و خوشباوری و آرمانگرایی افغانستانی های که ضد طالب بودند یگانه دلیل است که طالبان توانست به سادهگی همه جا را اشغال کنند و بر سر گرده های مردم سوار شوند.
گردهمایی غرب کابل تراژدی شوکآوری بود که ظلمی بدتر از قتلعام را در حق مردمما درپی داشت که ثبت تاریخ خواهد شد و دستاندرکارانش باید در پیشگاه خدا و این مردم پاسخگو باشند که چرا افتخارات و مظلومیت این مردم را انکار نموده آنها را شریک جرم و جنایات دهشت افکنان خواندند و در برابر آنهمه اسناد داخلی و بینالمللی ایستادند؟!!!
رییس الوزرای حکومت نامشروع کتونی، با صراحت میگوید که قول رزق به مردم نداده بودند و مردم برای حل مشکلات اقتصادی، دعا کنند، اما او نمیگوید که هزاران بار قول امنیت به مردم داده بودند و آنچه که اکنون مردم را بیش از گرسنگی آزار میدهد، حس نا امنی است.
در افغانستان از حدود صد سال پیش و همزمان با رفورم لائیسیته آتا ترک در ترکیه و مدرنیسم رضا شاه در ایران، قبیلهگرایی سنتی اوغانی تبدیل به ایدئولوژی ملیگرایی افغانی میشود. این تبدیل قبیلهگرایی به ملیگرایی افغانی دارایی عواقب و مصائب بسیاری بوده و هست.
در این شرایط سکوت بهترین راه است و تا واقعا باید دید جهانیان چه می کنند؟ شاید اصلا وضعیت عوض بشود و ورق برگردد و صدها حوادث دیگری تا تثبیت جایگاه شان در راه خواهد بود.
در جامعه، هر گروه و طیفی متناسب با روحیات، انگیزهها و اهداف خود، گفتمان خاصی را تولید میکند؛ گفتمانی که با چگونگی جهان زندگی، و اغراض و انگیزههای درونیشان تناسب و همخوانی دارد و دسترسی به اهداف را برایشان تسهیل می کند.