از مرگ حمدالله مخلص عبرت بگیریم
حمدالله از سازماندهندگان حملات انتحاری طالبان در شهر کابل بود اما سرانجام خودش توسط افرادی ظالمتر از خود به همان روشی به هلاکت رسید که قبلاً جان دهها انسان بیگناه را به همان شیوه گرفته بود.
حمدالله از سازماندهندگان حملات انتحاری طالبان در شهر کابل بود اما سرانجام خودش توسط افرادی ظالمتر از خود به همان روشی به هلاکت رسید که قبلاً جان دهها انسان بیگناه را به همان شیوه گرفته بود.
سخنگویان طالبان همیشه در رسانهها ادعا دارند که ما در افغانستان امنیت آوردهایم، اول اینکه این ادعای آنان کاملاً غلط است و در عمل ما هرروز شاهد قتلها و پیدا شدن جنازهها در شهرها هستیم. دوم اینکه تعریف طالبان از امنیت اشتباه است، امنیت فقط این نیست که جنگ و قتل و کشتار نباشد.
برای غلبه بر فضای بیاعتمای، زندگی مسالمتآمیز و ساختن جامعه، کافی است، نخبگان، نفرتپراکنی را در جامعه تزریق نکنند، مردم را در مقابل هم قرار ندهند و تنوع را در جامعه، در همه زمینهها بپذیرند. لازمه این امر آن است که حکومت دست از انحصار بر دارد.
هرچه آگاهی(نه فقط علم)، شعور، درد و دغدغه انسان بودن فرد بیشتر باشد، به همان اندازه احساس مسئولیت، احساس همدردی انسان و رنج بودن برایش بیشتر خواهد بود. چنین انسانی هرگز زندگی را در ازای رذالت تحمل نمی کند، بلکه زندگی به قیمت فضیلت برایش مطلوب خواهد بود.
زمانی که مخالفان دولت پیشین و صاحبان دولت امروز، پیش از تسلطشان بر کشور، به حملات انتحاری دست میزدند، استدلال طرف مقابلشان روشن و صریح بود؛ کشتن انسانهای بیگناه هیچ توجیه شرعی، قانونی و انسانی ندارد و مرتکبان آن دشمنان مردم افغانستان و دشمنان انسانیتاند.
هیولای مرگ و نیستی بار دیگر دهان گشوده و به تدریج جماعتی را در کام میکشد. وقتی قومی فاقد ابتداییترین حق میشود و حقکشیاش از باور و فرهنگ غالب نیرو میگیرد، فاقد تاریخ هم میگردد و تاریخاش به دست و به دلخواه دیگران رقم میخورد؛ امری که چیزی از نابودی جمعی کم ندارد.
همانگونه که معاویه و طلحه و زبیر و مروان و ولید و دیگر امویان، عامل جنگ و آشوب و ناامنی در عصر خلافتِ مشروع و منتخبِ امام علی بودند؛ شما تروریستهای وحشی و ویرانگر نیز عامل انفجار و انتحار و آدمکشی و ویرانگری و ناامنی در عصر نظام منتخب و قانونی جمهوریت بودید!
فریب اخبار دروغین و کذب طالبان را نخوریم؛ این گروه پس از این، تمام پروژههای تمام و نیمهتمام گذشته را دوباره به نام خود افتتاح خواهند کرد.
چیزی که همسایهها از طالبان میخواهند تشکیل حکومت فراگیر و شریککردن تعدادی از رهبران تاجیک، هزاره و ازبک در حکومت است و البته دادن امتیازهای تجاری، سیاسی و مرزی به این کشورها و امنیت مرزهایشان.
طالبان در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارند. این گروه، با توجه به درک و عدم درک این نقطه عطف و انتخاب یکی از دو راه، میتوانند سرنوشت کاملا متفاوتی را در آینده برای خود و مردم افغانستان رقم بزنند.