با کشته شدن ظواهری توسط پهبادهای امریکایی در منطقه دیپلماتیک نشین کابل (وزیراکبرخان) تحلیل ها و برداشت های بسیار و متفاوتی از این حادثه ارایه شده است، که احتمالا هرکدام گوشه و بخشی از قضیه را پوشش می دهد.
ترور الظواهری در کابل، به حدس و گمانهایی دامن زده است مبنی بر اینکه برخی از حلقات ط.البان، آمریکا را در ردیابی محل سکونت او همکاری کردهاند. انگشت اتهام نیز اکثرا به سوی امیرخان متقی نشانه میرود.
حضور استخباراتی ایالات متحده آمریکا در افغانستان برای مدیریت و راه اندازی جنگها و فتنه ها وتحرکات استخباراتی است که نیازمند فضای مبهم و یک اداره غیر رسمی، غیر مسئول است که ماهیت مبهم داشته باشد،که حاکمیت موجود چنین ویژگی هارا دارا می باشد.
امریکا با این کار هم دست و دروغ باطلان را رو کرد و هم به کسانی مانند سراج الدین حقانی فهماند که فکر نکنند دست آمریکا از آنها کوتاه است.
اکنون حقانی باید جان خود را از امریکا بخرد. اما با چه قیمتی؟
آبشخور فکری و عقیدتی القاعده و داعش تا حد زیادی یکی است. با وجود این یک فرق اساسی با یکدیگر دارند که موجب تفاوت موضع ایالات متحده نسبت به آنها شده است.
کشته شدن ایمن الظواهری، بیش از این که از منظر تاثیر فقدان رهبر القاعده بر فعالیت این گروه تروریستی مهم باشد ، از منظر نوع ارتباط طالبان با این سازمان جهنمی با اهمیت است .
وقتی اسامه بن لادن در پاکستان کشته شد، سربازان آمریکایی جسد او را از محل واقعه برداشته و در دریا انداختند. جسد الظواهری اما در کابل است. آیا ط.البان برای او مراسم جنازه دولتی برگزار خواهند کرد یا خیر؟