
چرخش سیاست همسایگان نسبت به طالبان
ظواهر امر گویای این واقعیت است که هند و روسیه، از طالبان نا امید شده اند و احتمالا این ناامیدی، به زودی به سایر همسایگان نیز سرایت خواهد کرد.
ظواهر امر گویای این واقعیت است که هند و روسیه، از طالبان نا امید شده اند و احتمالا این ناامیدی، به زودی به سایر همسایگان نیز سرایت خواهد کرد.
مبارزه بدون جنبه میدانی و مقابله به مثل در برابر کشتارهای غیر مسئولانه نمی تواند به بالانس نیروها منجر گردد. بدون ایجاد بالانس، فرصت گفت و شنود فراهم نمی گردد.
دیروز صادرات ما به جهان، فلسفه و طب ابن سینا، ریاضیات عمر خیام و مثنوی مولوی بود، امروز اما چوپان. دیروز بسیار پیش از کریستف کلمپ توانسته بود آمریکا را کشف کند، امروز اما اجازه نمیدهیم که دختران مکتب بروند.
وقتی توافقنامه دوحه امضاء شد، شماری میگفتند که طالبان خواهان تشکیل حکومتی بر مبنای الگوی حکومتداری امیر عبدالرحمن خان اند.
وقتی سالها در کوه و بیابان مصروف قصاص و شلاق زدن و رگبار بودند، حاصلش جز این نیست؛ نظام حاکم اولا می روند سراغ متهم و در حد مرگ میزنند بعدا می برند برای تحقیق.
عجیب بنظر میرسد اینهمه فرد بابت چوپانی در ۳ کشور بکارگمارده شوند و از جانبی رمه داران این کشورها الزامی نمی بینند تا حتما چوپان افغانی استخدام کنند!
ویژگی بارز چنین سرزمین نفرین شدهای آن است که صدای خردمندان و دانایان در آن شنیده نمیشود، سفلگان میدانداری میکنند و جاهلان پیشوا خوانده میشوند.
سخن نهایی ما این است که برای پیشتازی نسل نوتان، کاجهای ما را قطع، دانشآموزان و نونهالان ما را قتلعام و مکتبهای ما را ویران نکنید
مشکل ما شرقیها فرهنگی است. نه ملای ما دین را فهمیده و دیندار واقعیاند، نه کمونیست ما کمونیسم را فهم کرده و کمونیست بودند و نه لیبرالهای ما لیبرالیسم را فهمیدهاند.
اینک آنچه در افغانستان می گذرد، علاوه بر علل/دلایل گوناگون، یکی از علت های اصلی آن هوس بازی قدرت های فرعونی و جبار هم چون امریکا با زندگی و سرنوشت انسان های آنست.