وقتی انتحار کنندهای، در سیرت یک کفتار درنده، برای انجام انتحار لهله میزند و برای جاری کردن جوی خون مست میشود و خود را در میان مردم منفجر میکند، بوی مرگ و صدای شقاوت، در هوا میپیچد، و پیکرهای بیگناهان بسیار، بهزمین می افتند. پس از آن، فورا، دو موج دیگر، در فضای مجازی بر میخیزند. یکی موج دشنام و فحش است و دیگر موج تزریق یاس و ناامیدی.
شب گذشته به طوراتفاقی کلیپی را مشاهده نمودم مربوط به مراسم برافراشتن بیرق “سرخ” در آغاز حاکمیت حزب خلق. در این مراسم که با حضورداشت نورمحمدتره کی و حفیظ الله امین و ببرک کارمل و تمام اعضای بلندرتبه حزبی و دولتی و سفرای برخی از کشورهای خارجی بیرق سرخ حزب خلق جای گزین بیرق سه رنگ داوودخان گردید.
روز گذشته ۸ ثور، برابر با بیست و ششمین سالروز تصرف کابل توسط به اصطلاح مجاهدین بود. این روز را برخی از خوبان نیز تبریک گفتند که با خلط دو موضوع، دچار یک اشتباه بزرگ شدند.
چهل سال پیش در چنین ساعاتی از ۷ ثور سال ۱۳۵۷ خورشیدی، علاوه بر داوودخان رئیس جمهور افغانستان، اعضای خانواده او نیز توسط جوخههای مرگ «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» کشته شدند.
در ایام تحول تاریخ سیاسی افغانستان قرار داریم، همهی تان میدانید که با همکاری شوروی سابق نظام سیاسی افغانستان متحول گردید، و حکومت دست نشاندهای روسیه شکل گرفت.
هفت و هشت ثور؛ در تاریخ کشور از تأثیر گذارترین رویدادهای بوده اند که پیامدهای آن تاکنون و شاید سالهای طولانی از سرنوشت آینده جامعه ما را در گرو خود داشته باشد.
هرگز قصهی تلخ پدر بزرگم را فراموش نمیکنم که میگفت: «مقداری زمین میراثی از مادراندرم در روستای خاطرخوش منطقه قوریه ولسوالی ناهور داشتیم. زمین را دهقان اداره میکرد. هر آخر سال میرفتیم و سهم خویش از زمین را از دهقان میگرفتیم و به خانه میآوردیم.
در آستانه 8 ثور و روز پیروزی مردم افغانستان بر دولت تحت حمایت شوروی سابق، در مطلب نوشته شده به این موضوع پرداخته و زوایای این پیروزی از جهات مختلف به بررسی گرفته شده است.
در این روزها از زبان سیاستگران، خصوصا سیاستگران حکومتی و نیز در صفحات اجتماعی عده ای مردم را تشویق به گرفتن تذکره فاقد اعتبارحقوقی و ثبت نام برای انتخابات مینمایند و در وصف وجیبههای ملی و انتخابات توصیهها و تبلیغات میکنند.