
چه سرفراز ملتی!؟
این بیماری در رفتار جمعی ما به صورت واضح قابل مشاهده است و فردیت ما را کاملا بلعیده است. پیروزی قومی خود را در سیمای حقتلفی و حتا مرگ دیگران میبینیم.
این بیماری در رفتار جمعی ما به صورت واضح قابل مشاهده است و فردیت ما را کاملا بلعیده است. پیروزی قومی خود را در سیمای حقتلفی و حتا مرگ دیگران میبینیم.
جمعیت شیعیان افغانستان به اندازه جمعیت سوئیس و برابر با جمعیت اسرائیل است. به صراحت قرآن کریم و به موجب منشور جهانی حقوق بشر، همچنین بر اساس میثاق حقوق سیاسی و مدنی و میثاق حقوق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و دیگر اسناد حقوق بشر، بنیآدم، از آن جهت که بنیآدم و انسان است، چه کم یا زیاد؛ دارای حقوق اساسی، ذاتی و سلبنانشدنی است.
باید کمی امیدوار بود که هنوز چراغِ انسانیت و مروّت و اخلاق در سپهرِ سیاست و رقابت و روابط بین الملل کاملاً خاموش نشده است و در گوشهای از این گنداب کماکان سو سو میزند.
شنیده میشود که طالبان نمیخواهند برای شیعیان افغانستان حقوق مذهبی شان را به رسمیت بشناسند.
بازخوانی تاریخ و بازآموزی از تلخکامی ها، تیره بختی ها و تاریکی های تاریخی، ضرورتیست بنیادین که می تواند روشنگر اندیشه ی سیاسی، نوسازی دانش اجتماعی و دگرگونی بینش جمعی ما و بخصوص نسل حقیقت جو و بیدار امروز مان گردد.
بهنظر من، دانش بسیار وقتشناس است و زمان گفتن این حرف حق دقیقاً زمان کنونی است؛ زیرا گفتگوی صلح در قطر جریان دارد که قطعاً روی نوع نظام آینده نیز بحث صورت خواهد گرفت.
مفهوم «صلح پایدار» (Perpetual Peace) در واقع به معنای صلح با قابلیت ماندگاری و تداوم است و به وضعیتی گفته میشود که صلح برای همیشه در یک منطقه یا یک جامعه برقرار شده باشد و احتمال بروز بحران تازه و آغاز منازعۀ مجدد به زودی محتمل نباشد.
«فعلیت جنگ» و «گفتوگو از صلح»، یا «جنگ بالفعل» و «صلح بالقوه»، داستان چهار دهۀ تاریخ سیاسی جامعۀ افغانی است.
دخالت نظامی و سیاسی خارجی نهتنها عاملی در جهت پیشبرد مطالبات اساسی جامعه افغانستان نبوده، بلکه هر روند درونزایی را مختل کرده و دوقطبیهای شدیدی را به وجود آورده که بر روند مذاکرات صلح سایه افکنده است.
طالبان از همان ابتدای مذاکرات و گفتوگوهای صلح، تاکتیک تفرقه را سرلوحه برنامههای خود قراردادند؛ اما برخی از کنشگران و جریانهای سیاسی که دندان طمع را برای سهیم شدن در قدرتی پسا مذاکرات و پسا توافق، تیز کرده بودند، متوجه این تاکتیک کهنه و ابتدایی نشدند یا آن را جدی تلقی نکردند.