
چرخش طالبان از چپ به راست
فشار امریکا بر حکومت و طالبان برای مذاکرات صلح یک حرکت موقتی و مصرفی است و هدف آن برجسته کردن کارنامه ترامپ در انتخابات پیشروی امریکاست؛ امّا استراتژی بلندمدّت امریکا در افغانستان بدون تردید جنگ و ناامنی میباشد.
فشار امریکا بر حکومت و طالبان برای مذاکرات صلح یک حرکت موقتی و مصرفی است و هدف آن برجسته کردن کارنامه ترامپ در انتخابات پیشروی امریکاست؛ امّا استراتژی بلندمدّت امریکا در افغانستان بدون تردید جنگ و ناامنی میباشد.
بسیاری از این گرفتاریها و فجایع ریشه در احزاب پوشالی و سیاست ورزی رهبران شعاری دارد. اینها نه تنها هویت سیاسی که امنیت جانی و مالی این مردم را نیز برباد دادند.
برافروخته شدن دوباره آتش منازعه در منطقه مورد مناقشه قرهباغ بار دیگر توجه جهانیان را متوجه این موضوع نسبتاً مزمن محل کشمکش در قفقاز جنوبی کرده است.
ایالات متحده همانگونه که در امضای پیمان صلح با گروه طالبان، دولت و ملت افغانستان را قربانی پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری امریکا نمود؛ اینبار نیز با اعلام خروج زودهنگام نیروهای خود از این کشور، بار دیگر جمهوریت و ارزشهای صادراتی غرب (آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، حقوق زنان و …) را قربانی بقای ترامپ در کاخ سفید نمود و نشان داد که امریکا یک شریکِ غیرقابل اعتماد است.
گرچه امروز، در کشورهای مدعی کمونیستی مثل چین یا کوریای شمالی، که در بسیاری از مولفه های کمونیسم کوتاه آمده اند و اقتصاد سوسیالیستی را با اقتصاد بازار نوعی مخلوط هم کرده اند، اما باز هم نتوانستند بدون اجبار و زور و استبداد، حکومت کنند و پر واضح است اگر دیکتاتوری را کنار بگذارند و به آرای مردمی تن در دهند، دیگر خبری از کمونیسم نخواهد بود. پس کمونیسم و استبداد توامانند.
مطلبی که ترامپ در توییت خود از آن سخن گفته، بیش از آن که یک واقعیت باشد، حقه ای برای کنترل افکار عمومی داخل آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور است.
اکنون باید دید که پس از سفر دکتر عبدالله، سیاست خارجی هند نسبت به روند صلح افغانستان تغییر خواهد کرد؟ یا دهلی ، هم چنان نگاه گذشته را نسبت به توافق دوحه و پروسه صلح تداوم خواهد داد؟
طالبان، از استعمال کلمه جنگ و حتی منازعه ابا میورزد و در مقام توصیف این جنگ جز به کلمه جهاد تن در نمیدهند، اما به این سوال پاسخ نمیدهد که چگونه این جنگ جهاد است. در واقع طالبان اکنون جنگ خود با جمهوریت و مردم قریههای افغانستان را جهاد مینامد.
افزون بر این، جغرافیای فرهنگی شیعه در جوار مناطق مهم اقتصادی همچون خلیج فارس، مدیترانه، اروپا، شبهقاره هند، قفقاز و آسیای میانه قرار دارد. توجه به این ظرفیتها در اینده میتواند پیوندهای موجود در دو شبکه سیاسی و فرهنگی را تقویت کند و به این ترتیب جایگاه شیعیان در آینده منطقه را ارتقاء بخشد.
متفکران شیعه و سنی،به اربعین دو نوع نگاه دارند ۱٫ =نگاه تاریخی ۲٫ =نگاه معرفتی،معرفتی به معنای درس آموزی نه معرفتی فلسفی.