اگر معیار حقوق و اصول روابط بین الملل باشد، رفتار امریکا و ایران هیچ کدام پذیرفتنی نیست؛ با این تفاوت که ایالات متحده بنیانگذار یک رفتار غیر متعارف و غیر اصولی از منظر معیارهای حقوقی است که به یک گروه تروریستی مشروعیت بین المللی میبخشد و آن را در سطح یک دولت مشروع ارتقاء میدهد؛ و ایران نیز بر همین مبنای غلط عمل میکند.
به نظر میرسد طی یک دههی اخیر، روابط پیدا و پنهانِ جمهوری اسلامی با گروه طالبان، از وضعیتِ تقابل و تخاصمِ تمام عیارِ قبلی، به نوعی تفاهم و تعامل سیاسی تغییر جهت داده است.
حکومت موقت چندین بار در تاریخ افغانستان تشکیل شده است و هر بار براساس نیت های شوم و اهداف یک قدرت بزرگ بوده است که افغانستان و مردمش را با بدبختی بیشتر روبرو ساخته است.
یقینا طالبان انتظار ندارند که ایران، از حمایت کابل دست بکشد و با آنها همصدا و هم کاسه شود، اما اکنون که آنها از آمریکایی ها تا امید شده اند و انتظارات شأن تا حد زیادی به یأس بدل شده، تمام تلاش خود را خواهند کرد که یک راه میانه برای توافق با کابل با میانجیگری کشور های منطقه و از جمله ایران پیدا کنند.
این روزها رئیس جمهور افغانستان و یاران نزدیک به وی، به دلیل سفارش غذای مجلل که شامل چندین نوع گوشت با بیش از ۶۰ میلیون افغانی است، تحت فشار افکار عمومی قرار دارند.
ابقاء خلیل زاد از طرف جو بایدن در پروسه صلح که از طرف بعض رسانه های آمریکایی مطرح شده اگر صحت داشته باشد، می تواند اولین سیاست اشتباه او در قبال قضایای افغانستان محسوب شود.
تیم بایدن به واسطه رخدادهای انتخاباتی و رفتارهای ترامپیسم که دارای امتداد اجتماعی گستردهای است و موجبات یک شکاف عمودی و عمیق را فراهم کرده، با بحرانها و مشکلات متعدد و پیچیدهای روبهروست.
در روزهای سرد قوس بارش برف و باران نداشتیم و به رسیدن روزهای رسمی زمستان امید بستیم. دهه اول جدی بدون بارش سپری شد و امید به دهه دوم و سوم سپردیم و باز هم هیچ خبری از برف و باران نشد.
از این طیف منتقد و معترض باید پرسید که: آیا همهی دسترخوانهای سنگین و رنگین مخالف و معارض با بینوایی مردم و فقر جامعه است؟ یا فقط دسترخوان رنگین اداره امور چنین ویژگیای را دارد؟