
خروج امریکا از افغانستان/ حتی با خروج کامل امریکا از افغانستان جنگ پایان نمی یابد
برنامه جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر خروج کامل نظامی از افغانستان ممکن است شروع یک پایان یا پایان یک شروع باشد.
برنامه جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر خروج کامل نظامی از افغانستان ممکن است شروع یک پایان یا پایان یک شروع باشد.
در نبود “ملت شدن”، “حکومت چندپاره و ناکارآمد”، “موجودیت بدکاره های سیاسی”، “جامعه چندتکه”، “فقدان خرد و اراده و منافع جمعی”، “متحدان و حامیان ناپایدار”، سرنوشت “ما” اینگونه به”بازی” گرفته می شود:
وضعیت فعلی لبنان به لحاظ سیاسی و اقتصادی شکننده است. تجمعات و بیانیههایی هفتههای اخیر ازسوی احزاب مسیحی ضد مقاومت، نشاندهنده این شکنندگی است. اگرچه توافق نانوشتهای میان بازیگران داخلی و خارجی برای کنترل تنش در وضعیتی پیش از جنگ داخلی وجود دارد، اما احزابی که در سالهای اخیر خود را در موقعیت ضعف میبینند به دنبال تحمیل «طائف»ی جدید به شطرنج سیاسی لبناناند.
خروج نیروهای امریکایی به ایالات متحده آزادی های استراتژیک بیشتری در امر مشارکت و حمایت از جنبه های مختلف بحران افغانستان براساس منافعش را می دهد.
پیروزی مجاهدین بر نیروی اشغالگر، یک رویداد تاریخی است که از زوایای مختلف داخلی و بین المللی جای بحث دارد.
تا خطاهای خانمانسوز سردمداران جنگهای قومی و نژادی توجیه شود و راه برای عبور از افکار رسوب شده آنها باز نشود، وضعیت بدتر از این نیز خواهد شد.
اکنون نیز در شرایطی مشابه ۸ ثور ۱۳۷۱ قرار گرفتهایم: در دوراهی یک انتخاب؛ بازیگران و سیاستمداران افغان بهویژه طالبان تاریخ سیسالهی اخیر را قطعا پیش چشم دارند. ۸ ثور درسهای عبرتآموزی در آستین دارد.
بدون شک رویداد ۷ثور ۱۳۵۷ یک تحول بنیادی در تاریخ معاصر کشور بود؛ اما این که در آغاز بخاطر اشتباهات و سپس رودر رو شدن با مخالفت و قیام مردم به بحران دوامدار و فاجعه بار بدل شد، جای تاسف دارد و برای پی بردن به علل/دلایل آن نیاز به تامل تاریخی و سیاسی دقیق و بی طرفانه دارد.
استقرار دولت بایدن در امریکا تاثیر چندانی بر روابط دوجانبه پاکستان و آمریکا نداشته است. به نظر می رسد که امریکا می خواهد به توسعه بیشتر روابط خود با پاکستان بپردازد چرا که پاکستان در شرایط کنونی به دلیل رشد طبقه متوسط، توسعه صنایع و جمعیت جوان زیاد پتانسیل بالایی برای کارآفرینی و سرمایه گذاری دارد.
در جامعۀ شیعه/هزارۀ افغانستان، این قاعده و رویه به شکل وارونه و باژگونه جریان دارد. هرگاه تهدیدها و فشارهای بیرونی رو به تزاید و تظاهر نهاد، به موازات آن، پراکندگی و واگرایی در صفوف داخلی و آرایش نیروهای سیاسی ما افزایش مییابد و تنشها و کشمکشهای پنهان، عریان و عیان میشوند.