با خروج نهایی امریکا و متحدینش از افغانستان این کشور با یک آینده غیرقابل پیش بینی روبرو می شود. با این وجود این رویداد ممکن است تمام سهامداران افغانستان را گردهم جمع نماید.
سال هاست هزاره ها را در شاهراه ها، مکاتب، مدارس، اموزشگاه، زایشگاه، ورزشگاه، تجمعات، تظاهرات و… می کشند. اما تا این دم، هیچ کس به جرم این کشتار هدفمند و سیستماتیک، دستگیر و محاکمه نشده است.
تا از این رهبران و احزاب خانوادگی شان عبور نکنیم و به یک جریان انقلابی ارزش محور که فراتر از قوم و نژاد و منطقه و سمت بیندیشد نرسیم، بعید است که بتوانیم از وضعیت کنونی خارج شویم
فعلا و الآن این سیاست ورزی وقیحانه نخبگان هزاره به اوج خود رسیده است؛ زیرا برخی شان از پاکستان برگشته در همایششان از پاکستان و طالبان به نیکی یاد میکنند و حامیانشان نیز تقصیر تمام جنایتها را به گردن دولت میاندازند و برخی دیگرشان تمام قد پشت دولت ایستاده همهی گرفتاری و جنایتها را به آدرس طالبان حواله میدهند.
دیروز نوجوانان لوگر، امروز فرشته های نازنین، دانش آموزان کابل ( دشت برچی). بازهم ارگ آنرا تروریست نامید و “شدیدآ ” محکوم نمود و سپیدار آنرا حمله ” بزدلانه ” نامید. طالبان که خود را آماده حکومت کردن در کابل میسازند هم آنرا محکوم نمودند و داعش را مسئول شمردند. جالب است که دیگر از مبارزه علیه داعش در سخنرانی های پرطمتراق مسئولین امنیتی خبری نیست. امری که به طالبان اجازه میدهد تا دولت را به تبانی با داعش متهم سازند.
قربانی کودکان معصوم و افراد بیگناه مان وقتی پایان می یابد که مشاوران بیکار و سرپرستان بی مسئولیت هزاره از دولت بیرون آیند و امنیت مردم را به خودشان بسپارند وگرنه چرخ هزاره کشی همچنان خواهد چرخید…
تروریستان به قومیت و مذهب قربانیان خود نمینگرند. آنها دشمن آگاهی و آبادانی و دانشاند، برایشان فرقی نمیکند شاگرد مکتباند یا خبرنگار، استاد دانشگاهند و یا کاگر ساده. ماموریتشان آدمکشی است، مهم نیست در برچی میکشند یا لوگر و ننگرهار.
ما از سناریوی پشتِ پردۀ حملات زنجیرهای کابل چیزی نمیدانیم؛ اما آنچه در روی پرده قابل مشاهده است، مراکز و نمادهای شیعی (کورس موعود، مدرسۀ کوثر، لیسۀ سید الشهدا، مسجد امام علی و …) به شکل هدفمند مورد تهاجم قرار میگیرند. شیعهکشی و یورش به مراکز و نمادهای شیعی در شرایط حاضر نه به نفع طالبان است و نه به سود حلقات فاشیستی.
نگاهی آزادانه به تاریخ سرزمین فلسطین و سرنوشت پرمحنت فلسطینیان در یکصد سال اخیر، خبر از رنجی بزرگ میدهد که در طول این سالها در حق مردمانش روا داشته شده است. این قصهی پر غصه به جهات مختلفی منحصر به فرد است، به گونهای که در طول تاریخ سابقهای از این حجم ستم بر ضد یک ملت یافت نمیشود.
امروزه جهان شاهد فجیع ترین اقدامات ضدبشری از سوی نظام سلطه (آمریکا، رژیم صیهونیستی و ….) در نقاط مختلف از جمله در فلسطین است. باید بر این نکته ناکیدنمود که سرزمین فلسطین به نماد نقض حقوق بشر در جهان تبدیل شده است.