با توجه به چنین سوء پیشینهای در پروندهی طالبان و اینکه اصل در استراتژی طالبان گفتگوهای درونگروهی آنهاست نه زبان نمادین و سخنان دیپلماتیک آنها، به سادگی نمیتوان ادعاهایی مانند اینکه طالبان به دنبال قدرت مطلق نیستند، و یا ادعای مشارکتی بودن قدرت از سوی طالبان را پذیرفت.
در روزهای که مقاومت حرف اول است، پخش شایعات از کشتار و رفتار زشت و غیر انسانی حریف با مردم، مثل شمشیر دو لبه عمل میکند. از یک طرف چهره دشمن را کریه و سیاه نشان داده و باعث ترس و مقاومت مردمی میشود. از جانب دیگر با ایجاد ترس بیشتر و هیولا ساختن از دشمن انگیزه مقاومت و پیروزی را سست میسازد.
راه نجات جمهوریت و نجات افغانستان از استبداد و افراطیت این است که حکومت دست از بازیهای سیاسی بردارد و صادقانه در پهلوی مردم ایستاد شود. هزینههای مذاکرات بیحاصل را برای سربازان امنیتی و خیزشهای مردمی خرج کند و مرد و مردانه در این میدان مرگ و زندگی در کنار مردم باشد. صلح و امنیت با قدرت به دست میآید و نه با ضعف.
با طرح مجدد این موضوع توسط روزنامه جمهوری اسلامی، تصور خطا و اشتباه کمرنگ و گمانه غرضورزی این روزنامه پررنگ شد. جدای از قضاوت درباره اشتباه و یا عمد بودن مطالب روزنامه جمهوری اسلامی درباره افغانستان، در این ارتباط چند نکته وجود دارد که مطالعه آن خالی از فاید نیست.
در اینکه روزنامه جمهوری اسلامی، تیتر مزخرفی زده و مطلبی نادرستی را بیان کرده شکی نیست. مردم افغانستان باهم برادر هستند و روابط که شیعه و سنی در افغانستان باهم دارند، در دنیا بی نظیر است.
مدتی است که نام قطر و پایتختش دوحه، با مذاکرات صلح بینالافغانی گره خورده است و هیئتهای دولت و طالبان هر از چندگاهی راهی قطر شده در هتلهای شیک ظاهرا در مورد صلح باهم گفتگو میکنند.