آنچه که تا این لحظه دیده میشود اینست که همه جنگجویان خارجی علی الحساب با پرچم سفید شبه طالبان مسلح فعالیت میکنند، اما معلوم نیست که این پرچم، تا چه زمانی توسط آنها در اهتزاز باقی بماند و هر آن این امکان وجود دارد که آنها، با تغییر پرچم، جریان جدیدی از فعالیت های تروریستی را کلید بزنند.
طنز و عیبِ قضیه اینجاست که آن ریشسفیدان و متنفذّن و ملایانِ صلحطلب و ضد جنگ، به جای اینکه از مهاجم و متجاوز و زورگو و جنگافروز بخواهند که دست از شرارت و بغاوت و تهاجم و تجاوز و مسلمانکشی بردارند و به نیابت از دولتهای بیگانه، امنیت و زندگی مردم خود را مختل نکنند؛ با اصرار از مدافعان و مقامات محلی و حاکمیّت قانونی کشور میخواهند که شهرها و مراکز دولتی را به ملیشههای پاکستان (گروه یاغی و باغی و ضدبشرِ طالبان) تحویل دهند؛ تا آنان آبادیها را ویران و قبرستانها را آباد کنند!
گرچه یکی از دلایل مهم نشست شورای امنیت سازمان ملل تخریب ساختمان سازمان ملل در هرات توسط طالبان بود. اما از باب اینکه «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، تخریب این بنا سبب توجه جامعهی جهانی و سازمان ملل متحد به افغانستان شد.
اشرفغنی از روز نخست، الفبای سیاست را با قلمِ تعصب و تکلیف و نه تعقل و تدبیر نوشت. حکومت اشرفغنی یکی از روشنترین نمونههای سیاست اضطرار است که نه تعقل و خردورزی و نه تصمیمِ درست، هیچکدام پشتوانهی آن نخواهد بود؛ بلکه بازهم تعصب و تکلیف آن را رهبری خواهد کرد؛ تعصب نژادی و تکلیف سازمانی و گروهی.
سرانجام نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد مهم ترین و بالاترین مرجع بین المللی درباره اوضاع افغانستان فقط با چند توصیه مودبانه و ابرازنگرانی شدید به پایان رسید، و در بلندترین سطح هشدار نسبت به جنگ افروزی طالبان گفته شد که اگر از راه “زور” بقدرت برسید، شما را برسمیت نمی شناسیم.
مردم کی متوجه خواهد شد که درد اصلی در کجاست؟ کی خواهد فهمید اگر امروز کل نیمروز به دست طالبان سقوط کرد، اگر طالبان در شهر شبرغان تعمیر استانداری را گرفت و حالا جنگ جریان دارد، فقط به خاطر قدرت طالبان نیست. نفر اصلی طالب در ارگ است. مشکل اوست.
با تیرباران این زنان، اِنزال عمومی طالبانی صورت گرفت و گروه طالبان خونآشام اوجِ لیبیدوی سیاسی خود را از نزدیکترین منظر و با وحشیانهترین سیما به نمایش گذاشتند.
پیک پنجم پاندومی کووید ۱۹ با سرعت و شدتی مضاعف از آدمیان قربانی میگیرد؛ در مطبها و آزمایشگاهها صفهای طولانیِ امید به زندگی تشکیل شده است و نوعاً مبتلایان به ویروس کرونا و کسانی که تاکنون از چنگال این ویروس بیرحم در امان ماندهاند، بازگشت به وضعیت گذشته را آرزو میکنند.
در سالهای اخیر، پروژهی تصفیهی قومی و یک دست کردن حاکمیت به شیوهی نرم و با موفقیت در درون دولت انجام شد و به بار نشست. اجرای آن اما در بیرون از حاکمیت با شیوهی نرم ممکن نبود، پس نیاز به قدرت سخت از بیرون داشت و آن قدرت سخت فقط طالبان است که طبق پلان باید در این عرصه، عرض اندام کند.