سه پهلوان شمال نیز در مزارشریف حضور دارند: نور، دوستم و محقق. آخرین و دشوارترین ماموریت پهلوان های شمال فرا رسیده است.
اگر رئیسجمهور موفق شود این سه تن را در محور یک برنامه امنیتی کارا و منظم منسجم ساخته و اعتماد از دست رفته را ترمیم کند، ضمن اینکه مزارشریف محکم و استوار در مقابل طالب میایستد، آزادی بقیه شهرها نیز به همین آسانی که از دست رفت دوباره بدست می آید.
امام حسین(ع) به ما آموخت که در برابر غیرخدا عزیز و سربلند باشیم و تنها در پیشگاه خدا متواضع باشیم؛ چنانکه میفرمایند: «فانّی لا اری الموت الاّ سعاده ولا الحیاه مع الظالمین الاّ برما.» (من در چنین محیط ذلّتباری، مرگ را جز سعادت و زندگی با این ستمگران را جز رنج و نکبت نمیدانم.)
دیگر کسی از فرصتهای طلایی برای بازسازی افغانستان صحبت نمی کند. ۲۰ سال پیش مردم هوای دیگر داشتند، شوق اینکه افغانستان دمکراسی را به تجربه بگیرد و آرامش و صلح در این کشور باز میگردد، مردم امیدوار و خوشحال بودند، اما امروز تمام آن فرصتهای طلایی سوخته است، افغانستان جنگ است و جوی خون جاری!
یک ناظر بیطرف وقتی مشاهده میکند که طی سالهای اخیر کشورهایی با ایدئولوژی و راهبرد و منافعِ متضاد و متخاصم (امریکا، روسیه، پاکستان، ایران، چین و …) یا از طالبان حمایت میکنند و یا وارد تعامل با آنان شدهاند و یا حداقل وجود گروه مذکور را پذیرفتهاند؛ عمیقاً دچار حیرت میشود و از خود میپرسد: این گروه متحجر و مرگآفرین، چه مزیّت و فضیلتی در سالهای اخیر کسب کرده است که مورد توجه دولتها و قدرتهای متضاد و متخاصم قرار گرفته است؟
تصرف قصر مارشال دوستم بوسیله طالبان قند شیرینی بود بر کام اشرف غنی و کرزی که لذتی بی پایان داشت، خلیل زاد نیز بهمان پیمانه نئشه شد و لذت برد، احدی ، ذاخیلوال و دیگر ناسیونالیست های پشتون نیز لذت بردند و در این خط سیر با طالبان همراه و همسویند!
در تاریخ از مدافعان جمهوری اسلامی افغانستان به نیکی یاد خواهند کرد. این مسیر بسوی آینده توسعه یافته و آزادی ملت افغانستان است، اما سوگمندانه چندان در دسترس نیست.
بر اساس گزارشها عمیر نارویی، برادر یکی از فرماندهان گروهک تروریستی جیشالعدل (جیشالظلم) در پاکستان به نام حاج ظاهر، توسط گروه شورشی طالبان کشته شده است.
بازهم محرّم از راه رسید؛ ماه عشق و فداکاری، ماه عزّت و غیرت و ماه توکّل و اعتماد به خدا. این ماه، سال یکبار از زندگی ما عبور میکند تا از او بیاموزیم و اندیشهها و رفتارمان را در ترازوی او بگذاریم که چقدر وزن دارند. محرّم، خود را به ما نشان میدهد تا برخی از ارزشهای انسانی در زیر گردوغبار زندگی روزمره و گرفتاریهای زمانه کمرنگ و فراموش نشوند.