
آیا به «سندرم استکهلم ملی» دچار هستیم؟
در این سندرم، مردم و ملت یک کشور از گروهها، بزرگان و زمامداران خود بیمهری، جفا و حتی ظلم میبینند اما نه تنها تنفری نسبت به مجرمان پیدا نمیکنند بلکه به آنان تمایل نیز نشان میدهند.
در این سندرم، مردم و ملت یک کشور از گروهها، بزرگان و زمامداران خود بیمهری، جفا و حتی ظلم میبینند اما نه تنها تنفری نسبت به مجرمان پیدا نمیکنند بلکه به آنان تمایل نیز نشان میدهند.
تا پیش از به قدرترسیدن طالبان در افغانستان، داعش کمتر مجالی برای مانور و سربازگیری در افغانستان داشت. گهگاهی سروکله این گروه در ننگرهار و برخی ولایات دیگر پیدا میشد، اما تهدید جدی محسوب نمیگردید.
طالبان هیچ گاهی مذهب حنبلی نداشتهاند، نه در این دور و نه در آن دور. حنفی بودند و هستند. اما آنچه درد سرساز است گرایش فقهی شان نیست، بلکه گرایش کلامی شان است.
بلوکه شدن ذخایر ارزی یک کشور، افزون بر این که تاثیر منفی روی اقتصاد همان کشور میگذارد، از اعتبار اقتصادی و تجاری آن کشور نیز در سطح بینالملل میکاهد.
افغانستان در سال ۱۹۶۰میلادی به ذخیرهسازی ارزهای خارجی شروع کرد که رقم آن کمی بیش از پنج میلیون دلار بود.
طی یک هفته اخیر تیم فاسد اشرف غنی تلاش کرده است تا دو مرتبه در صحنه سیاسی کشور حضور یافته و در گفتگوهای احتمالی آینده شرکت نماید.
یکی از بحثهای اساسی این روزها، نافذ شدن مشروط قانون اساسی۱۳۴۳ به گونهی موقت و جدلها بر سر مزایا و معایب این قانون است
تا جامعه به بلوغ فکری نرسد و تا مردم به این یقیین نرسند که در امور دنیایی و مادی، تنها و تنها این عقل است که سرنوشت آنها را تعیین میکند، این سیهروزی و بدبختی، بر آنها تحمیل میشود و هیچ راه برونرفت دیگری نیز وجود ندارد.
دوره اسارت زنان افغانستان نتیجه ی فساد مالی، نداشتن دغدغه واقعی برای رهایی ، همین تعداد محدود از زنان انجویی ست .
بگذارید صحبت را از تاسیس ولایت دایکندی شروع کنم. در زمان ریاست جمهوری کرزی، در سال ۱۳۸۱ شمسی، دایکندی از بدنه تاریخی خود ارزگان جدا شد و به عنوان یک ولایت مستقل در تشکیلات اداری افغانستان ثبت گردید. تا اینجای داستان چیزی عجیب دیده نمی شود. اما اگر یک ذره عمیق تر فکر شود داستان کمی جالب میشود.