افشار زنده است

  • انتشار: ۲۴ دلو ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 127314

فجایع انسانی در هر جا و در هر مقطع از تاریخ که رخ داده باشند، در هر جا و در هر مقطع از تاریخ، محکوم بوده و غیرقابل ‌اغماض و چشم‌پوشی است. سکوت و مصلحت‌اندیشی در برابر مظالمی که در حق بشر رفته، خود اجحاف در حق انسان و انسانیت است.

رویداد افشار که ۲۹ سال پیش در ۲۱ و ۲۲ دلو ۱۳۷۱خورشیدی در کابل رخ داد، یکی از جنایات بدون چون‌وچرای تاریخ بشر است که فرا افکنی، درباره چگونگی وقوع این حادثه جانکاه، از بار مسئولیت مسببان آن نمی‌کاهد. اکنون زمان آن گذشته است که به دنبال مقصر و عامل این حادثه بگردیم زیرا عاملان جنایت افشار معلوم و مشخص هستند منتها حادثه افشار، از جنگ‌های داخلی در کابل، جدا نبود. فاجعه افشار، بخشی از جنگ‌های احزاب و گانگسترهای جهادی در کابل بود که هر روزِ آن برای کابلیان یک تراژدی به شمار می‌رفت.

اگر قرار باشد به‌دور از تعصب به جنگ‌های داخلی نگاه کنیم، الحق به این نتیجه خواهیم رسید که همه احزاب و جریانات حتی خوش‌نام‌ترین افراد و خوش‌نام‌ترین احزاب در جنگ‌های کابل نقش داشته‌اند؛ فقط با این تفاوت کسی کمتر و کسی زیادتر. اگر گروهی در جایی مدافع و گروه دیگر مهاجم بوده اما در یک مقطع دیگر، گروه مدافع، مهاجم و گروه مهاجم، مدافع بوده است. لذا نمی‌توان جنایت افشار را جدایی از سایر جنایات زمان جنگ‌های داخلی و گانگستری دانست. پس بهتر است که جنایت افشار را از دیدگاه انسانی ببینیم که به دست هم‌نوع انسان، خلق شد.

افشار، ندای مظلومیت بنی‌آدم است که آن را باید به دور از مسائل، منطقه‌ای، حزبی و جناحی نگاه کنیم. تا انسانیت باقی است، اندوه رویداد افشار نیز در قلب‌های آزادگان موج خواهد زد. افشار زنده است چون انسانیت زنده است. افشار زنده است تا دنباله‌روی باندهای گانگستر و جنگجویان تبهکار نباشیم.

خاطره افشار وقتی خواهد مُرد که انسانیت بمیرد. از یاد و خاطره افشار نهراسیم زیرا ذکر افشار، همدردی با انسان‌های مظلوم و تنفر از ظالمان است اما سمت‌وسو دادن آن به مسائل قومی و مذهبی و بهره‌بردای جناحی و سیاسی از این حادثه، زهر مهلکی است که از آن باید اجتناب کرد.

محمد مرادی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *