از سیاست پیچیدهی پشتونیزم تا معضل تجارت پیشگی برخی سران سنتی و سطحی نگری مدنیان احساساتی!
- انتشار: ۱۷ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 94352

پشتونیزم که فرزند نامشروع استعمار و راه مطمئن اعمال سیاستهای استعماری است، همواره در پی هویت زدایی دیگران و تثبیت هویت جعلی خویش بوده و هست.
قتل عام عبدالرحمن، طرح برادران ناراضی کرزی در راستای زنده نمودن طالبان، طرح احمدزی برای آوردن حکمتیار از حاشیه به متن، طرح مصالحه زلمی به نمایندگی از آمریکا برای محوریت دادن به طالبان، فرمان خلاف قانون احمدزی برای درج واژه افغان در تذکره برقی، ایجاد سرگرمی میان سنتیهای خشک و مدنیهای احساساتی با طرح مباحث و جنجالهای فرعیای نظیر درج نام مادر در تذکره برقی برای دور نگهداشتن مردم از مسائل اصلی و هویتی، تلاش برای جا انداختن همهی فارسی زبانان و از جمله شیعیان را به عنوان نوکر ایران و در نهایت اقدام عملی شاروالی کابل برای فارسی ستیزی تحت عنوان مبارزه با زبان بیگانه، همگی ناشی از یک چیز است که عبارت باشد از پشتونیزم.
پشتونیزم و فرزند نامشروع استعمار از بدوی تولدش منشأ سیاست گذاریها و رفتارهای پیدا و پنهان در راستای هویت ستیزی دیگران و تثبیت هویت جعلی خویش بود و اگر دیگران هوشیارانه و متحدانه کاری نکنند همچنان تداوم خواهد یافت.
اگر نیک بنگریم، در خواهیم یافت که پشتونیزم گاهی منجر به اعمال خشونت و حذف فیزیکی اقوام در راستای هویت زدایی دیگران و تثبیت هویت جعلی خویش گردید؛ همچون قتل عام دوران عبدالرحمن که یک اقدام از بالا به پایین بود.
گاهی هم پشتونیزم سیاست حذف زبان فرهنگی و تمدنی این کشور را دنبال نمود تا با حذف زبان یک فرهنگ و تمدن که مرگ آن فرهنگ را به دنبال دارد، هویت زدایی نموده به هدف برسد؛ نظیر اقدام کرزی برای جایگزین نمودن زبان انگلیسی به جای زبان فارسی در بخش آموزش امور طبی که تحت عنوان فریبندهای زبان جهانی و بینالمللی صورت گرفت و متأسفانه بسیاری از مدعیان روشنفکری احساساتی ما نیز استقبال نمودند. در حالی که جز تضعیف و حذف زبان فرهنگ و تمدن کهن این کشور، چیزی در کار نبود.
باز پشتونیزم است که منجر به صدور فرمان خلاف قانون اشرف غنی برای درج واژه افغان در تذکره برقی گردید که یک اقدام از پایین به بالا در راستای حذف هویت فرهنگی و تمدنی این کشور محسوب میشود. این اقدام زیرکانه افراد پشتونیزم بعد از اینکه متوجه شدند سیاست خشونت آمیزی از بالا به پایین جواب نداد و نمیدهد، روی دست گرفته شد و تلاش دارد که عملی شود. اقدامی که برخلاف اقتضائات سیاستهای دنیای امروز است و کارت شناسی هیچ کشوری چنین سیاست نژاد پرستانه را تأیید نمیکند.
امروز هم که شاهد اقدام فارسی ستیزی شاروال بدنام کابل هستیم که علنا و عملا میخواهد زبان فرهنگی و تمدنی این کشور را محو نماید.
الآن سیاست پیچیدهی فرزند نامشروع استعمار یعنی پشتونیزم، درست در زمانی دارد تشدید میشود که اقوام همیشه محروم دچار رهبران تجارت پیشه و مدنیهای احساساتی اند.
متأسفانه در این شرایط ناگوار نه امیدی چندانی به اقدامات رهبران تجارت پیشه که هویت مردم را به ثمن ناچیز میفروشند، است و نه انتظار حرکات ثمر بخش از مدعیان روشنفکری و شعار دهندگان مدنیت که به قطب بندیهای قومی دامن میزنند، میرود. تنها راه دشواری که شاید بتواند به جایی برسد، اقدام نخبگان تحصیل کرده در راستای روشنگری و آگاهی دادن به مردم است تا جامعه و مردم عملا به هویت زدایی پشتونیزم تن ندهند و زیربار درج واژه افغان در تذکره برقی نروند و حذف زبان فرهنگی و تمدنی این کشور را از تابلوها و مراکز علمی فرهنگی برنتابند.
خلاصه سیاستهای پیچیدهی پشتونیزم، تجارت پیشگی رهبران خود خوانده و موضعگیریهای آنی و مقطعی مدنیهای احساساتی، شرایط دشواری را برای این مردم به وجود آورده است. امیدواریم که مردم هوشیارانه عمل نموده به هویت زدایی تن ندهند.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)